کد مطلب:106554 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

خطبه 169-چون به بصره نزدیک شد











[صفحه 596]

از سخنان آن حضرت علیه السلام است كه خطاب به یكی از اعراب بصره فرموده است: هنگامی كه آن حضرت به نزدیكی بصره رسید، گروهی از مردم آن برای این كه چگونگی نظر آن حضرت را درباره اصحاب جمل بدانند، و شبهه را از دل خود بزدایند، كسی را نزد آن بزرگوار فرستادند، امام (ع) وضع خود را در برابر آن یاغیان بیان فرمود چنان كه فرستاده مذكور دانست كه حق با آن حضرت است، از این رو امام (ع) به او فرمود: بیعت كن، او گفت من فرستاده گروهی هستم و كاری بی نظر آنان انجام نمی دهم تا به نزد آنان باز گردم. آنچه در بسیاری از نسخه های نهج البلاغه آمده است همین است كه ذكر شد، لیكن در برخی از آنها پس از پایان گفتار آن مرد عرب، جمله (فبا یعته علیه السلام) را نقل كرده اند، یعنی آن مرد گفته است كه با آن حضرت بیعت كردم. و این عرب به نام كلیب جرمی معروف است. (به من بگو اگر آنانی كه در پشت سرداری تو از پیشتاز كاروان قرار دهند تا جاهایی را كه باران در آن فرود آمده بیابی، و تو پس از بازگشت به سوی آنان، از محلهایی كه دارای آب و گیاه است آنها را آگاه گردانی، لیكن آنان مخالفت كنند و در جاهایی كه خشك و بی آب و علف است فرود آیند چه كار خواهی ك

رد؟ گفت من آنان را رها می كنم و بر خلاف آنها به جایی كه آب و گیاه است می روم، امیر مومنان (ع) فرمود: بنابراین دستت را دراز كن! آن مرد گفت به خدا سوگند در این هنگام كه حجت بر من تمام گشته بود نتوانستم دست باز دارم، از این رو با آن حضرت بیعت كردم.) جرمی منسوب به بنی جرم است، و اینها طایفه ای از مردم بصره بودند، كه این مرد را نزد آن حضرت فرستادند، تا چگونگی نظر آن بزرگوار را درباره اصحاب جمل به دست آورند و بدانند كه آن حضرت نسبت به اقدمات خود در برابر آنان از حجت و دلیل برخوردار، و یا در شك و تردید است، این مرد هنگامی كه امام (ع) را دید و سخنانش را شنید هیچ گونه شكی در صدق گفتار آن حضرت در دلش باقی نماند، و با آن بزرگوار بیعت كرد، و سخنانی كه ذكر شد در میان آنان گذشت، به راستی تمثیلی لطیف تر و دلپذیرتر از آنچه آن حضرت بیان فرموده است دیده نمی شود، با توجه به اركان تمثیل، بر حسب اصطلاح حالت مخاطب اصل است بنابر فرض این كه پیشتاز كاروان بوده و در پی جایی دارای آب و گیاه است و فرع، وضع اوست كه درصدد به دست آوردن آگاهی و فضیلت و هدایت از آن حضرت است حكم، مخالفت او با یارانش می باشد كه آنها را به جایی كه دارای آب و گی

اه بوده رهنمون شده و آنان نپذیرفته اند، و علت حكم، دست یافتن او به جایی با سبزه و آب است، و چون دستیابی به دانش و فضیلت كه همچون سبزه و آب كه غذای تن و سبب بقای آن است خوارك جان و مایه زندگی است برای این فرستاده حاصل شده و این شبیه دست یافتن پیشتاز كاروان به جایی است كه دارای آب و گیاه باشد، لذا علت حكم كه لزوم مخالفت با یارانش به سبب دسترسی به معدن فضیلت و علم و هدایت است لازم، و بیعت با آن حضرت واجب می گردد، از این رو امیرمومنان (ع) به او فرمود: بنابراین دستت را دراز كن، و چون هنگامی كه عقل سالم این تمثیل روشن را می شنود نمی تواند خودداری كند و آن را نپذیرد و در برابر آن تسلیم نگردد، لذا این مرد سوگند می خورد كه در برابر اقامه این دلیل نتوانست سرباز زند، و با آن حضرت بیعت كرد.


صفحه 596.